فقط خمینی نبود که دروغ میگفت. بسیاری از نویسندگان نشریات و مجلات نیز ،
در تعریف از خمینی ای که با احساس `` هیچ `` آمده بود و اغراق از او و تضعیف بختیار با هم مسابقه گذاشته بودند،
هوشند اسدی، در روزنامه کیهان به کارکنان : ما این آزادی بیان را نه فرش قرمزی جلویِ پایِ بختیار، بلکه تبدیل به گلوله سرخی به سینه او خواهیم کرد!
و این حالت به تمام نشریات دیگر نیز سرایت کرد!
از همه حیرت بر انگیز تر نوشته علی اصغر حاج سید جوادی، نویسنده، روشنفکر و حقوقدان، نشریه جنبش:
امام میآید، با صدای نوح، با طیلسان و تیشه ابراهیم، با عصای موسی، با هیأت صمیمی عیسی و با کتاب محمد و دشتهای سرخ شقایق را میپیماید و خطبه رهایی انسان را فریاد میکند. وقتی امام بیاید دیگر کسی دروغ نمیگوید. دیگر کسی به در خانه خود قفل نمیزند، دیگر کسی به باجگزاران باجی نمیدهد، مردم برادر هم میشوند و نان شادیشان را با یکدیگر به عدل و صداقت تقسیم میکنند. دیگر صفی وجود نخواهد داشت، صفهای نان و گوشت، صفهای نفت و بنزین، صفهای مالیات، صفهای نامنویسی برای استعمار، و صبح بیداری و بهار آزادی لبخند میزند. باید امام بیاید تا حق به جای خودش بنشیند و باطل و خیانت و نفرت در روزگار نماند.
و ۱۲ بهمن ۵۷، امام آمد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر