انقلابیون بیش از هر موردی باید مرهون دودمان صفوی میبودند که ایرانیان را شیعه دوازده امامی کردند، اما در
پاسخ مجسمه شاه صفوی را پایین کشیدند و سر به نیست کردند.
مجسمه ای که طرح و حالت آن ( مثل بسیاری طرحهاهایِ دیگر دوران پهلوی) به مسابقه گذاشته شد. استاد ایرج محمدی که سال ۱۳۵۰ تازه فارغ التحصیل شده بود و جوانی پر انرژی و پر انگیزه مینمود برنده آن طرح شد. مجسمه شاه عباس حدود ۶ متر و با ۹ تن برنز و ظرافت کاریهایِ بسیار اثر فوقالعادهای شد که زیبایی بخش میدان دروازه شیراز اصفهان بود.
اما انقلابیون مجسمه به آن زیبایی را پایین کشیدند و جایی دفن کردند. استاد ایرج محمدی سالها بعد پی گیر ماجرا میشود و متوجه این جریان که محل دفن مجسمه را فقط شهردار سابق اصفهان میدانسته و او هم حالا فوت کرده است!
اثر هنری پارهای از وجود هنرمند است.گویی استاد ایرج پارهای از وجودش را که سالهایِ جوانی رویِ آن شبانه روز وقت گذاشته بود برایِ همیشه از دست داده بود و اصفهان نیز آن زیبایی تاریخی اش را. استاد ایرج مجسمه سهراب سپهری و باقر خان را هم ساخته بود، پس از انقلاب به او گفتند بیخود کردی ساختی!
اما عجیب آنکه سال ۱۳۷۹، از استاد ایرج خواستند مجسمه دیگری بسازد، او هم کاوه اهنگر را با چیره دستی بسیار ساخت، مجسمه مدتی در میدان بود سپس از میدان برداشته شد و در گوشهای از انبار انداخته شد!
استاد ایرج غمگین مینماید هنرمند چیره دستی که نه کسی هنرش را دید و نه تحسین کرد... گنجینه یِ سالها کار و دقت او فقط زیر خاک رفت... استاد ایرج غمگین مینماید...همچون پدری که فرزندانش را از دست داده است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر