تصویر کانون نویسندگان سال ١٣۵۵
دکتر اسماعیل خویی نشسته پشت میز زیر عکس - یک نفر فاصله, شاملو
دکتر اسماعیل خویی
زاده ١٣١٧ مشهد, از شاعران و غزل سرایان معاصر ایرانیست .
او که در دوران پهلوی همراه با دوستانش از مخالفان حکومت بود, پس از انقلاب و تیر باران یکی از دوستانش , مدتی مخفیانه زندگی کرده, سپس ایران را ترک کرد ...
و بعد ها بخاطر مخالفت با پهلوی و همراهی با انقلاب اظهار تاسف کرد , از دوستان شاملو بود و شعر زیر را برگرفته از شعر شاملو در نکوهش همراهی با انقلاب ٥٧ سرود :
ما مرگ را سـرودی کردیم
ما، عشـق مان همانا، میرابِ کینه بود
ما کینه کاشـتیم
و، تا کِشـت مان ببار نشـیند
از خون خویش و مردم
رودی کردیم،
ما، خام سـوختگان
ز آن آتش نهفته که در سـینه داشـتیم
در چشـم خویش و دشـمن
دودی کردیم
ما، آرمان هامان را
معنای واقعیت پنداشـتیم
ما بوده را نبوده گرفتیم
و از نبوده
ــ البته تنها در قلمروِ پندار خویش ــ
بودی کردیم...
ما کینه کاشـتیم
و خرمن خرمن
مرگ برداشـتیم
ما، نفرین به ما
ما، مرگ را سـرودی کردیم... "
این شـعر تلخ ــ در واقع ــ حدیث نسـل ما و نسـل گذشـته اسـت. حدیث نسلی که آرمان های خویش را، معنای واقعیت پنداشـت و « بوده » را « نبوده » انگاشـت و از « نبود » « بودی » کرد. نسـلی که « کینه کاشـت » و « خرمن خرمن مرگ برداشـت» :
( علی میر فطروس )