۱۳۹۳ خرداد ۱, پنجشنبه

دکتر اسماعیل خویی و شعری که برایِ اظهار پشیمانی از همراهی با انقلاب ۵۷ سرود: ما مرگ را سرودی کردیم!




تصویر  کانون نویسندگان سال ١٣۵۵  
دکتر اسماعیل خویی نشسته پشت میز زیر عکس - یک نفر فاصله, شاملو 




دکتر اسماعیل خویی
زاده ١٣١٧ مشهد, از شاعران و غزل سرایان معاصر ایرانیست .
او که در دوران پهلوی همراه با دوستانش از مخالفان حکومت بود, پس از انقلاب و تیر باران یکی از دوستانش , مدتی مخفیانه زندگی کرده, سپس ایران را ترک کرد ...

و بعد ها بخاطر مخالفت با پهلوی و همراهی با انقلاب اظهار تاسف کرد , از دوستان شاملو بود و شعر زیر را برگرفته از شعر شاملو در نکوهش همراهی با انقلاب ٥٧ سرود :

ما مرگ را سـرودی کردیم

ما، عشـق مان همانا، میرابِ کینه بود

ما کینه کاشـتیم
و، تا کِشـت مان ببار نشـیند
از خون خویش و مردم
رودی کردیم،
ما، خام سـوختگان
ز آن آتش نهفته که در سـینه داشـتیم
در چشـم خویش و دشـمن
دودی کردیم
ما، آرمان هامان را
معنای واقعیت پنداشـتیم
ما بوده را نبوده گرفتیم
و از نبوده
ــ البته تنها در قلمروِ پندار خویش ــ


بودی کردیم...
ما کینه کاشـتیم
و خرمن خرمن
مرگ برداشـتیم
ما، نفرین به ما
ما، مرگ را سـرودی کردیم... "





این شـعر تلخ ــ در واقع ــ حدیث نسـل ما و نسـل گذشـته اسـت. حدیث نسلی که آرمان های خویش را، معنای واقعیت پنداشـت و « بوده » را « نبوده » انگاشـت و از « نبود » « بودی » کرد. نسـلی که « کینه کاشـت » و « خرمن خرمن مرگ برداشـت» :        
    ( علی میر فطروس )












۱۴ نظر:

  1. میگویند که روزی یکی از شاگردان ارسطو فیلسوف یونانی به او میگوید که فلان جاهل از شما تعریف کرده. ارسطو در پاسخ شروع به گریستن کرد. از وی پرسیدند که چرا میگریی؟ وی از تو تمجید و تعریف کرده. ارسطو میگوید, به حال خود میگریم که من چه کار احمقانه ای انجام داده ام, که جاهلی از من تعریف میکند. حکایت این شعر دکتر خویی و استناد و به به و چه چه گویی میرفطروس, یکی از عناصر معلوم الحال پهلوی چی است.
    من کاری به محتوای شعر ندارم اما وقتی نقل قول و استناد دکتر قلابی "میرفطروس", پژوهشگر کذایی سلطنت چیان را, از شعر دکترخویی میبینم, نمیتوانم از ابراز تاسف نسبت به مردی خودداری کنم که جانانه در مقابل استبداد و ارتجاع شیخ و شاه مقاومت کرد ولی در نهایت دچار خطای دید و بینش شد, زانوانش لرزید, و در گرداب توابی برای حکومت کودتاچیان پهلوی چی افتاد. امیدوارم که دکتر خویی پس از دیدن این ابراز شادمانی کودتاچیان و سخنگویانشان, بخود آیند و ارسطو وار به خطای خود بنگرند و خطای بینشی خود را در اینه تعریف و تمجید دشمنان استقلال و آزادی مردم ایران ببینند و در جهت رفع خطا اقدام نمایند.

    پاسخحذف
  2. جناب ناشناس. مگر قبل از ۵۷ ایران زیر چکمه کشوری بود؟ شعور از مدرک دکترا و سواد بیرون نمی اید. بلکه شعور شما مشخص نیست از کجا می اید؟ امروز بعد از ۳۶ سال غارت و ویرانی ایران ادعای استقلال میکنید! جالبه امروز ایران شده بازیچه روسیه. کسانی مانند ناشناس٬ شعورش را با نوشته هایش اشکار میکند.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. "جناب ناشناس. مگر قبل از ۵۷ ایران زیر چکمه کشوری بود؟ ......"

      شوخی میکنید؟ مگر ایران پس از کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ زیر چکمه آمریکا و نبود؟ مگر سرنوشت کشور بازیچه اغراض آمریکا نبود؟ مگر از فردای کودتای خائنانه سوم اسفند ١٢٩٩ تا مقطع ٢٨ شهریور ٢٠ کشور ما در چنگال سیاستهای استعماری بریتانیا و نوکرانش نبود؟


      "شعور از مدرک دکترا و سواد بیرون نمی اید......."
      صد در صد موافقم. مدرک دکترا شعور نمیاورد, اما نوع قلابی ان بدرد فریبکاری میخورد, انهم بقصد تاثیرگذاری در اذهان مصرف کنندگان یاوه های تاریخی جریانی ورشکسته که نمیتواند پاسخی صادقانه برای خیانتهای تاریخی متعددش بدهد, از جمله شرکت در کودتای ٢٨ مرداد و باز پس گیری دستاوردهای آزادیخواهانه و ضد استعماری ملت ایران در جریان جنبش ملی شدن صنعت نفت و سرنگونی دولت ملی و دموکراتیک دکتر مصدق با همکاری قدرتهای خارجی.

      با این حال با شما موافقم که دکترا شعور نمیاورد و پیشنهاد میکنم که همین حرف را به رسانه های ورشکسته جناح سلطنت طلب بزنید که با مدرک دکترای صاحب نظران و میهمانان برنامه هایشان سعی نکنند که یاوه های تاریخی را در اذهان شنوندگان فرو کنند, بالاخص که ان مدارک قلابی هم باشد. ضمنا حتما به آقای میرفطروس هم بفرمایید که با جعل و تحریف چه در نقل تاریخ و چه در مدرک تحصیلی نمیتوانند بجایی برسند.


      "امروز بعد از ۳۶ سال غارت و ویرانی ایران ادعای استقلال میکنید....."

      چه کسی گفته که ایران امروز ؟مستقل است؟ من رژیم جمهوری اسلامی را دنباله منطقی رژیم شاه میدانم و دست بدست شدن قدرت بین شیخ و شاه را به هیچوجه به مثابه عملی شدن آرمانهای انقلاب ایران, که استقلال یکی از آنها بود, نمیدانم.


      "کسانی مانند ناشناس٬ شعورش را با نوشته هایش اشکار میکند."

      ببخشید, جناب باشعور, میشود بفرمایید که چطور میشود فردی مثل آقای میر فطرس را با ان دکترای قلابی و تحقیقات قلابی تر, مورد خطاب قرار داد که با موازین شعور شما مطابقت داشته باشد, ضمن آنکه به حقیقت هم خیانت نشده باشد. میشود بفرمایید که خانواده ای را که حاصل پنجاه سال حکومتش, خیانت به کشور و مردم, سرکوب جامعه مدنی ایران و پرورش ارتجاع آخوندی بوده مورد خطاب قرار داد که بدون خیانت به حقیقت, با موازین کذایی "شعور" از دید شما هم مطابقت داشته باشد؟

      حذف
    2. "جناب ناشناس. مگر قبل از ۵۷ ایران زیر چکمه کشوری بود؟ ......"

      شوخی میکنید؟ مگر ایران پس از کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ زیر چکمه آمریکا نبود؟ مگر سرنوشت کشور بازیچه اغراض آمریکا نبود؟ مگر از فردای کودتای خائنانه سوم اسفند ١٢٩٩ تا مقطع شهریور ٢٠ کشور ما در چنگال سیاستهای استعماری بریتانیا و نوکرانش نبود؟


      "شعور از مدرک دکترا و سواد بیرون نمی اید......."

      صد در صد موافقم. مدرک دکترا شعور نمیاورد, اما نوع قلابی ان بدرد فریبکاری میخورد, انهم بقصد تاثیرگذاری در اذهان مصرف کنندگان یاوه های تاریخی جریانی ورشکسته که نمیتواند پاسخی صادقانه برای خیانتهای تاریخی متعددش بدهد, از جمله شرکت در کودتای ٢٨ مرداد و باز پس گیری دستاوردهای آزادیخواهانه و ضد استعماری ملت ایران در جریان جنبش ملی شدن صنعت نفت و سرنگونی دولت ملی و دموکراتیک دکتر مصدق با همکاری قدرتهای خارجی.

      با این حال با شما موافقم که دکترا شعور نمیاورد و پیشنهاد میکنم که همین حرف را به رسانه های ورشکسته جناح سلطنت طلب بزنید که با مدرک دکترای صاحب نظران و میهمانان برنامه هایشان سعی نکنند که یاوه های تاریخی را در اذهان شنوندگان فرو کنند, بالاخص که ان مدارک قلابی هم باشد. ضمنا حتما به آقای میرفطروس هم بفرمایید که با جعل و تحریف چه در نقل تاریخ و چه در مدرک تحصیلی نمیتوانند بجایی برسند.


      "امروز بعد از ۳۶ سال غارت و ویرانی ایران ادعای استقلال میکنید....."

      چه کسی گفته که ایران امروز مستقل است؟ من رژیم جمهوری اسلامی را دنباله منطقی رژیم شاه میدانم و دست بدست شدن قدرت بین شیخ و شاه را به هیچوجه به مثابه عملی شدن آرمانهای انقلاب ایران, که استقلال یکی از آنها بود, نمیدانم.


      "کسانی مانند ناشناس٬ شعورش را با نوشته هایش اشکار میکند."

      ببخشید, جناب باشعور, میشود بفرمایید که چطور میشود فردی مثل آقای میر فطرس را با ان دکترای قلابی و تحقیقات قلابی تر, مورد خطاب قرار داد که با موازین شعور شما مطابقت داشته باشد, ضمن آنکه به حقیقت هم خیانت نشده باشد.
      میشود بفرمایید که خانواده ای را که حاصل پنجاه سال حکومتش, خیانت به کشور و مردم, سرکوب جامعه مدنی ایران و پرورش ارتجاع آخوندی بوده مورد خطاب قرار داد که بدون خیانت به حقیقت, با موازین کذایی "شعور" از دید شما هم مطابقت داشته باشد؟ ه مورد خطاب قرار داد که بدون خیانت به حقیقت, با موازین کذایی "شعور" از دید شما هم مطابقت داشته باشد؟

      حذف
    3. جناب ناشناس چنانچه گفتم نوشته های شما از کربلای ۲۸ مرداد و غیره نشانگر عدم اگاهی شما از حقیقت ها ست و انکار تمام ازادی هایی که داشتیم و انکار موفقیت های قبل از فاجعه ۵۷ و انکار ساختن ایران نوین توسط رضا شاه بزرگ با خزانه خالی و ۹۹.۹٪ ملت بیسواد و تبدیل کشور قرن دهم به قرن بیستم .ایا بغیر از مقصر خواندن سلسه پهلوی و تکرار دروغ هایی که دیگر خریدار ندارد . چیز دیگری نیز میدانی ؟ بله شعور شما و وطن پرستی شما فقط در حد اخوندها و بازرگان و بنی صدر است که خیانتهای انها را بر دیگران منتقل کردن فهم و شعور و اگاهی شما را اشکار میکند.

      حذف
    4. "جناب ناشناس چنانچه گفتم نوشته های شما از کربلای ۲۸ مرداد و غیره نشانگر عدم اگاهی شما از حقیقت ها ست ......"

      اگر معیار و ملاک جنابعالی از حقیقت ادعاهای کودتاچیان است که این ادعاها درست مانند ادعاهای دزدی است که دت حین سرقت مچش را گرفته اند و وی اصل دزدی را انکار میکند. اگر هم ملاکتان ادعاهای دکتر قلابی میرفطروس است که صد البته این ادعاها تضادهای بسیاری با اسناد و اطلاعات بجا مانده از ان دوران دارند و به همین علت هم در بهترین حالت ادعاهایی بسیار مشکوکند و درجه اعتبارشان هم در حد ادعاهای کودتاچیانی است که قسم حضرت عباس میخورند که ٢٨ مرداد "قیام ملی" بود که صد البته دم خروس اسناد و مدارک این ادعاها را بسیار مسخره و احمقانه میکند.
      ملاک من برای قضاوت, اسناد محکم و واقعی تاریخی هستند که دست بر قضا هم همگی دال بر ماهیت توطئه آمیز این دسیسه ضد ملی بر علیه نخست وزیر منتخب ملت و نهضت ملی نفت ایران داشته اند که بهدف بازپس گیری دست آوردهای مترقی ان جنبش زبرگ انجام شد, از جمله قطع غارت نفت ایران توسط بیگانگان و نوکرانشان از یکطرف و اجرای قوانین مترقی قانون اساسی مشروطه که از زمان کودتای انگلیسی سوم اسفند توسط رضا خان,تعطیل شده بود.

      البته من متوجه هستم که چرا جریان ورشکسته پهلوی چیان از یاداوری ان کودتای خائنانه گزیده میشوند و سعی میکنند که در نهایت سفاهت با "عاشورا" خواندن ان رویداد شرم آور از ارزش و اهمیت ان بکاهند. سینه زدن این جماعت خائن, سفیه, بی غیرت و زد و بند چی برای "کربلای بهمن ٥٧" بخوبی نشان میدهد که این جماعت تنها برای منافع و موقعیتهای از دست رفته خود برای دزدی و غارت است که سینه میزنند و گر نه بر خلاف ادعاهای کر کننده میهن پرستیشان, به باد رفتن نفت ایران, درست مثل به باد رفتن بحرین و هیرمند کمترین ارزشی برای این جماعت بی مایه و پرگو ندارد.

      حذف
    5. "انکار تمام ازادی هایی که داشتیم ......... ."

      بله خیلی آزادیها داشتیم. ....مقام امنیتی کشور انقدر آزاد بود که محافظان همسرش میتوانستند کفاش بیگناهی را در روز روشن از پای درآوردند بدون آنکه هیچیک مورد کمترین مواخذه ای قرار گیرند. ماموران ساواک انقدر آزاد بودند که میتوانستند جوانی را به جرم خواندن کتاب "مادر" یا هر یک از کتب ممنوعه دیگر در زندان بیندازند و مورد شکنجه قرار دهند. چماقداران آریامهری انقدر آزاد بودند که میتوانستند تظاهرات مسالمت آمیز و دموکراتیکی را مورد حمله چماقدارانه قرار دهند. ساواک آریامهری انقدر آزاد بود که میتوانسی خصوصی مردم را بخواند بدون آنکه حتی لزومی ببیند که شواهد این دخالت آشکار در زندگی خصوصی مردم را پنهان نماید. ماموران پلیس آریامهری انقدر آزاد بودند که در دانشگاه بریزند و دانشجویان را بزنند و بکشند.................اصلا اینهمه آزادی زیر دل ملت زده بود که این ملت انقلاب کردند.....

      ".........و انکار ساختن ایران نوین توسط رضا شاه بزرگ با خزانه خالی و ۹۹.۹٪ ملت بیسواد و تبدیل کشور قرن دهم به قرن بیستم ."
      البته در ازای این کارها مقادیری هم اختلاس و دزدی شاهانه کردند ...مثلا زمینهای مردم را بزور تصاحب مینمودند که صد البته لابد قابل ایشان را نداشت......لول......
      پدر بیامرز, انگلستان خیلی بیش از این "سازندگی ها" را در هندوستان و آمریکا انجام داد, معذالک به عنوان نیرویی استعماری شناخته شد که با جنبش های مردمی به بیرون انداخته شد. اصلا این که شما گفتی, خود مطابقت کامل دارد با تعریف "استعمار". استعمار در لغت به معنای "طلب آبادانی و سازندگی" است و استعمارگر کسی است که مشروعیت حکومتش را از "سازندگی" میداند و نه از "رای مردم".
      از ان گذشته مگر جمهوری اسلامی سازندی نکرده است؟ چقدر از روستاهای ایران در زمان جمهوری اسلامی صاحب برق و آب و گاز شدند؟ چقدر زمان رفسنجانی سد سازی انجام شد؟ هر چقدر سازندگیهای آخوندها به حکومتشان مشروعیت میدهد, سازندگیهای رضا خانی و محمد رضا خانی هم به ان حکومت کودتایی مشروعیت میدهد. پس شما ها جز درد قدرت, چه اختلافی با جمهوری اسلامی دارید؟
      ملل استعمار زده به همراه نیروهای دموکراتیک و مترقی از کشورهای استعمارگر نزدیک به صد سال با این ایدئولوژی و نمایندگانشان جنگیدند تا استعمار را بطور کلی بی محل کنند. کشور ما هم در مبارزه با استعمار همیشه جلودار بوده است. آنوقت ننگ آور است که حکومتی بخواهد استبداد و نوکری خود را به ضرب و زور "سازندگی" بخورد مردم دهد.

      "چیز دیگری نیز میدانی ؟ بله شعور شما و وطن پرستی شما فقط در حد اخوندها و بازرگان و بنی صدر است که خیانتهای انها را بر دیگران منتقل کردن فهم و شعور و اگاهی شما را اشکار میکند."

      خیلی ممنون. به نوبه خود شعور شما را در حد شارلاتانهایی مثل دکتر قلابی "میرفطروس " میدانم و با آنکه من با آقایانی که برشمردید اختلافات بسیار دارم, معذالک روایت آنها از ٢٨ مرداد را با اسناد محکم و متقن تاریخی هماهنگ تر میبینم, تا روایت های شارلاتانهایی از قماش میرفطروس. چشم بندان حقیری که در روز روشن و با وجود آنهمه دم خروس, دروغ های مسخره میگویند. کسی که قسم های حضرت عباسی این جماعت چشم بند, از قماش میرفطروس ها را باور کند, از خود اینها بی مایه تر است

      حذف
    6. وطن پرستی شماها هم از جدا سازی بحرین و هیرمند از خاک ایران بر خلاف ادعاهای کر کننده تان کاملا پیدا است.شماها وطن پرست نیستید, خاک پرست و نژاد پرستید. .

      حذف
  3. دوست عزیز ناشناس ما از این ناراحت است که چرا ایران در زمان شاه زیر سلطه شوروی نبود!اگر بود آنوقت کلی از شاه تعریف می کرد!درزمان 28 مرداد که توده ای ها مملکت را به سوی مدینه فاضله شوروی سوق می دادند دوستی و اتحاد با توده ای ها ایرادی نداشت!همانهایی که وقتی حزب دموکرات پیشه وری ایران را تجزیه کرد در کنارش بودند!البته امریکا بد است ولی اتحاد با حزب خاین توده خوب است!با شوروی که نور علی نور است!البته آخوندها عامل انگلیس نبودند!عکسهای یادگاری اول انقلاب با آخوندها فتوشاپ است!بنی صدر به خمینی تعظیم نکرد به خواجه حافظ شیرازی کرد!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. "دوست عزیز ناشناس ما از این ناراحت است که چرا ایران در زمان شاه زیر سلطه شوروی نبود!ا"

      بازم با اون "هوش سرشارت"!!!! زدی به کاهدون! شما پهلوی چیها از بس گفتید که ایرانی بدرد پالهنگ (آفتابه) سازی هم نمیخورد, واقعا باورتون شده که ایرانی حق زیستن در آزادی و برخورداری از حاکمیت ملی را نداره و اگر هم به دخالت یک قدرت سلطه گر مثل آمریکا مخالفت میکنه, این حتما باید زیر سر نوکران ابر قدرت رقیب باشه. گفته اند که استبداد, حماقت میاورد و اینهم اولین حماقت و کج فهمی جریان پهلوی چی نیست.

      نه دوست عزیز, به کاهدون زدی. من نه میخهواهم زیر سلطه روسیه زندگی کنم و نه زیر سلطه آمریکا.

      "!درزمان 28 مرداد که توده ای ها مملکت را به سوی مدینه فاضله شوروی سوق می دادند دوستی و اتحاد با توده ای ها ایرادی نداشت!....."

      اگر ایران به راستی در زمان مصدق به سمت شوروی میرفت, آنگاه آمریکا به جای آنکه برای کودتا پول خرج کند, پولهایش را صرف کمک به بازسازی ایران میکرد, یعنی همان کاری که برای اروپای آنزمان انجام داد و تحت برنامه "کمکهای مارشال" به رژیمهای مترقی و دموکراتیک ان کشورها کمک میکرد که بر سر قدرت بمانند. اتفاقا آمریکا تا زمانی هم که تصور میکرد که شوروی در ایران رو به پیشروی است و عنقریب است که ایران بدست شوروی بیفتد, از کمک به دولت مصدق دریغی نداشت. منتهی از زمانی که انگلستان, که بخاطر سابقه ٢٠٠ ساله حضور استعماری در منطقه و آگاهی بیشتر از منطقه خاورمیانه مورد مشورت آمریکا قرار می گرفت, به آمریکا اطلاع داد که ایران بخاطر بافت مذهبی ظرفیت پذیرش کمونیسم را ندارد, و بالاخص وقتی دربار خائن شاه که بخشی از قدرت را بدست داشتند برای نوکری بیگانه جهت حل مساله نفت مطابق نظر آنان اعلام آمادگی نمودند, آمریکا دیگر دلیلی برای کمک به مصدق نداشت و در عوض تصمیم گرفت که پولهایش را برای کمک به سرنگونی مصدق خرج کند.

      این دقیقا یادآور پاسخ چرچیل به پرسش خبرنگاری در مورد ایرلند است. از چرچیل پرسیدند که شما چطور با وجود آنکه خورشید در امپراتوری تان غرب نمیکند, هنوز از پس ایرلند بر نیامده اید که کشوری کوچک است. چرچیل گفت که ما برای موفقیت به دو عامل نیاز داریم که در ایرلند وجود ندارد, اکثریت غافل و اقلیت خائن.

      جالب است که چطور جریان پهلوی چی, برای توجیه خیانتهای خود دست بدامان خطر موهوم ابرقدرت رقیب میگردند, گویا تصور میکنند, که خیانت نوکران ابر قدرت رقیب, خیانت خود آنان را توجیه میکند. معذالک همینقدر بدانید که اگر شوروی دوست ایران بود, یا منفعتی را در تداوم دولت مصدق برای خود میدید, در ان شرایط حساس, از تحویل طلاهای ایران امتناع نمیکرد.

      حذف
  4. جالب است که یک خاین(پهلوی)ازتو خیلی بیشتر به ایران خدمت می کند و عامل امریکا و انگلیس کل مدرنیته را اعم از دانشگاه و مدرسه و بیمارستان و راه و فرودگاه و سد و نیروگاه و غیره را برای مملکت می آورد!راستی تو برای این وطن چه کرده ای ناشناس!!غیر از یک مشت حرف و ادعا!آخ ببخشید یادم رفت.رد خمینی راه افتادی و به او تعظیم کردی و سرود خمینی ای امام را خواندی و آب طهارت خمینی را به سر و ریش خود مالیدی!یادت هست دیگر!فراموش که نکردی؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. "جالب است که یک خاین(پهلوی)ازتو خیلی بیشتر به ایران خدمت می کند و عامل امریکا و انگلیس کل مدرنیته را اعم از دانشگاه و مدرسه و بیمارستان و راه و فرودگاه و سد و نیروگاه و غیره را برای مملکت می آورد!راستی تو برای این وطن چه کرده ای ناشناس"



      خوب این کارها را که آخوندها هم کردند. هم سد ساخته اند و هم مدرسه هم فرودگاه و هم دانشگاه. اگر این چیزها میتوانست به حکومتی مشروعیت دهد که آخوندها هم اکنون باید مشروع بودند. یکبار دیگر سوالم را تکرار میکنم که اگر چنانکه گفتید فکر میکنید, پس اختلافتان با آخوندها بر سر چیست؟ چه دردی جز درد قدرت دارید؟


      "!آخ ببخشید یادم رفت.رد خمینی راه افتادی و به او تعظیم کردی و سرود خمینی ای امام را خواندی و آب طهارت خمینی را به سر و ریش خود مالیدی!یادت هست دیگر!فراموش که نکردی؟"

      خیلی خنده دار است که جماعتی که به دستبوسی و پابوسی قلدری مثل رضا خان و زاد و رودش افتخار میکنند, از خاکساری و کفش لیسی قلدرهای تاج به سر عکس یادگاری میگیرند و آنرا به عنوان سند افتخار نسل اندر نسل نگاه میدارند, میخواهند از دستبوسی دیگران انتقاد کنند......خوب دستبوسی و نوکری چه فرقی دارد که برای کدام قلدر انجام شود, آیا ان قلدر تاج به سر است یا عمامه به سر؟
      اما ایرانیان در سال ٥٧ برای از بین بردن بساط قلدری قیام کردند, نه دستبوسی شاه را میخواستند و نه دستبوسی شیخ را. اگر هم بقایای امرای خائن آریامهری نبودند که در سال ٥٧ ارتش را دو دستی به خمینی تقدیم کنند هرگز خمینی شانسی برای بقدرت رسیدن و در قدرت ماندن نداشت و همان ابتدا با قیام دلیر مردان کرد جارو شده بود.
      اگر روزنامه اطلاعات آریامهری به ریاست داریوش همایون با ان مقاله "رشیدی مطلق" خمینی را بر سر زبانها نمی انداخت و بی بی سی هم در تکمیل ان, عکس خمینی را در ماه نمیانداخت, خمینی پس از ١٥ سال پاسیویسم در مقابل شاه اصلا مطرح نمیشد.
      اگر در طی ٢٥ سال حکومت شاه از پس از کودتای ٢٨ مرداد, روشنفکران و سکولارها سرکوب نمیشدند و در عوض آخوندها با دست و دل بازی ساواک و دربار, پر و بال داده نمیشدند, اصلا آخوندی مثل خمینی تا این حد یکه تاز نمیشد.

      فرمایشاتتان را هم در مورد ریختن آب طهارت آخوندها بر سر و روی, بهتر بود به آقای شریف امامی میزدید که در بدر با علم کردن پیوندهای خانوادگیش با آخوندها بدنبال کون لیسی از آخوندها برای بدست آوردن دل آنها نباشد تا همکاریشان را با رژیم جلب نماید. راستی گل مالی رضا خان در عاشورا را هم بر لیست تلاش های شاهان پهلوی برای جلب رضایت آخوندها اضافه کنید.

      حذف
  5. درود بر خاندان ایرانساز و ایراندوست پهلوی

    پاسخحذف
  6. هیچ حکومتی را نمیتوان یافت که صد درصد بدون مشکل و ایراد باشد . باری دوران پهلوی را میتوان بهترین دوران در تاریخ ایران دانست که بدون شک مردم ایران هم همگی به این باور رسیده و به این مهم باور دارند که ایران در دوران طلایی پهلوی بدون اینکه باج به کشوری بدهد و همچون ج ا در استعمار کشوری باشد پله های پیشرفت را طی میکرد که شورش ۵۷ و احزاب همه چیز را نابود کردند . اکنون هم نباید گذاشت مثل ۵۷ انقلاب مردم دست کسی بجز طرفداران مشروطه بیفتد . تنها راه نجات ایران شاهزاده .

    پاسخحذف